دانشگاه كارآفرین، مدیریت دانش و توسعه صنعتی

-چكیده

اگر نگاهی بر سیر تاریخی نظریات توسعه صنعتی داشته باشیم درمی یابیم كه جدیدترین این نظریات تاكید دارند كه توسعه صنعت مبتنی بر علم و نوآوری است و بدون قرار گرفتن در صف پیشروان علم و نوآوری ، هیچ كشوری در پیمودن سریع مسیر توسعه صنعتی موفق نخواهد بود و این موضوعی است كه می تواند از طریق تحقیق نیز بررسی و شواهد لازم ارائه شود .
- مقدمه

امروز این اعتقاد که موتور رشد و توسعه فراگیر جوامع و کشورهای مختلف، پیشرفتهای صنعتی و تولیدی آنها و به عبارت دیگر توسعه صنعتی آنها در راستای نوآوری می باشد مورد تأکید اکثر صاحبنظران توسعه قرار دارد. تجربه ی کشورهای توسعه یافته نشان داده است که صنعت محور توسعه بوده و به ندرت می توان کشوری یافت که به گونه ای دیگر توسعه یافته باشد. اما امروزه توسعه صنعتی خود مرهون وجود عوامل دیگری است که ما را به آن هدایت می کند. برای توسعه صنعت باید از علم و تکنولوژی خود استفاده کرد به طوری که در آن نوآوری و کارآفرینی و افزایش همکاری وجود داشته باشد. ما در این مقاله، بر آن هستیم که بتوانیم نتیجه گیری درستی در راستای پیشبرد اهدافی که یک کشور برای توسعه یافتن نیاز دارد انجام دهیم.

برای داشتن تسلط روی سرمایه های فکری که در جامعه به خصوص در دانشگاهها وجود دارد باید از مدیریت دانش استفاده کرد. در 80% از بزرگترین شرکت های صنعتی دنیا مانند  فورد، ایستمن  و کداک  از مدیریت دانش سود می برند که این امر دسترسی به اطلاعات وسیع شرکت را تسهیل می کند. با تعریفی از مدیریت دانش رابطه ی آن را برای توسعه ی نوآوری و سازماندهی بهتر در دانشگاهها بیان می کنیم.

2- مدیریت دانش

تعاریف مدیریت دانش بسیار است اما به زبان ساده، مدیریت دانش سازمان دادن برای دانستن است. کوششی هماهنگ برای تصرف دانش حیاتی سازمان و اشتراک دانش میان یک سازمان و برجسته کردن در حافظه جمعی سازمانی برای بهبود تصمیم گیری، افزایش بهره وری و نوآوری است. مدیریت دانش کوششی برای تبدیل دانش موجود (سرمایه انسانی) به دارایی مشترک سازمانی (سرمایه ی فکری ساختاری) است.
بیشتر افراد و سازمانها مدیریت دانش را به دلایل ذیل به کار می گیرند:


افزایش همکاری
بهبود بهره وری
تشویق و قادر ساختن نوآوری
غلبه بر اطلاعات زیادی و تحول فقط آنچه که مورد نیاز است
بهبود خدمت رسانی

مدیریت دانش دو قسمت دارد: اول مدیریت داده و اطلاعات و دوم مدیریت افرادی که واجد نظر، دانش و توانایی های خاص هستند. این دو قسمت – محتوا و افراد – برای تسهیل مدیریت دانش با کمک فرآیندها و نوآوری های خاصی به هم متصل شده اند.

2-1- نقش دانش در مدیریت دانش

دانش، علمی است که در تجربیات، مهارت ها، قابلیت ها، توانایی ها، نوآوری ها، استعدادها  افکار، طرزکارهای، الهامات و تصورات افراد موجود است و به شکل مصنوعات ملموس، فرآیندهای کاری و امور روزمره خود را آشکار می سازد. دانش دو نوع است: عیان و نهان. دانش صریح دانشی است که مدون شده و یا به فرمت های خاصی ارائه شده است. مثلاًتوضیح داده شده یا ثبت و یا مستند شده است بنابراین به آسانی می توان دیگران را در آن سهیم نمود. دانش نهان، دانش شخصی و ابراز نشدنی  است که یک فرد دارد. دانشی که در ذهن افراد وجود دارد و اساس مدیریت دانش بر کوشش تسخیر دانش عیان و نهان افراد است.

2-2- مدیریت دانش در دانشگاهها

ویچتونگ (2001) در مقاله اش اشاره می کند که دانشگاهها باید چهار نوع دانش زیر را مدیریت کنند:

دانش نهان (ضمنی) داخلی: شامل دانش ثبت نشده اساتید و کارمندان با تجربه ی دانشگاهها و دانشجویان برجسته.
دانش عیان (صریح) داخلی: شامل گزارشها، دستورالعملها، راهنماها و پایان نامه ها بانکهای اطلاعاتی و دیگر انواع دانش تولید شده در داخل دانشگاه
دانش عیان خارجی: شامل منابع مضبوط شده در قالب کتاب ها، مجلات  گزارشها و موارد دیداری و شنیداری و ... که خارج از دانشگاه تولید شده اند. این نوع دانش معمولاً در کتابخانه دانشگاها موجود است.
دانش نهان خارجی: شامل دانش پرسنل مجرب خارج از دانشگاه مثل پرسنل خدمات، متخصصان موضوعی و دیگر اشخاصی که دانش و تجربه شان به کار دانشگاه می آید.

امروزه به کارگیری مدیریت دانش در تمامی دانشگاهها و موسسات ضروری به نظر می رسد. دانشگاهها و موسسات به منظور به کارگیری مطلوب مدیریت دانش بایستی ضرورت ایجاد فرهنگ اشتراک دانش میان کارکنان را از طریق فرایندی تحت عنوان «نهادینه سازی مدیریت دانش» درک نمایند و ما با نهادینه سازی مدیریت دانش در دانشگاهها می توانیم توسعه و نوآوری را در دانشگاهها به وجود آوریم .

3- توسعه ی صنعتی

صنعت را اینگونه تعریف می کنیم؛ صنعت، توانایی تولید مناسب محصولات مورد نیاز با مشخصات مطلوب و به مقدار مناسب می باشند. نتیجه ی فرآیند ساخت و تولید، محصول است که به دو شکل کالا و خدمات (فیزیکی و غیرفیزیکی) عرضه می شود. ما در نهایت امر می خواهیم به توسعه ی اقتصادی برسیم. از این رو توسعه اقتصادی در گرو توسعه صنعتی شناخته می شود و اقتصادی که محوریت آن حول یکی از زیربخشهای تولید، کالا و خدمات مانند کشاورزی، معدن، تولید کالاهای مصرفی، حمل و نقل یا تجارت است، فقط اگر دارای رویکرد صنعتی باشد امکان توسعه خواهد داشت.

3-1- نگرش راهبردی صنعتی

تصمیم توسعه صنعتی و موفقیت در اجرا و حصول آن، ریشه در سه مقوله ی زیر دارد:
علائق و منافع ملی و چشم انداز مطلوب و مقاصد آینده ی کشور
شناخت مفاهیم رشد و کارهای توسعه و صنعت و روندهای آتی آن
وضعیت و امکانات و قابلیت های موجود و روش استفاده از آنها برای دستیابی به مقاصد

جمهوری اسلامی ایران در افق چشم انداز 20 ساله، کشوری پیشرفته و در جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه است. با توجه به محوریت رویکرد صنعتی در توسعه ی اقتصادی و فناوری، تدبیر کلان و راهبرد ملی برای توسعه صنعتی کشور نقش کلیدی و بنیادی در حصول به چشم انداز فوق دارد. براساس این نگرش و نیز مفهوم، ساختار و محدوده ی نظام صنعت، نقاط قوت و ضعف درونی صنعت کشور را از یک سو و نواحی فرصت و تهدید بیرونی آن از دیگر سو، قابل تبیین خواهد بود. مجموعه قوتها و فرصتهای موجود، تصویری از مزیتها و مجموعه ی ضعفها، بازتابی از چالش ها را نشان خواهد داد.

عمده ترین مزایای صنعت کشور عبارتند از: پیشینه ی صنعتی، منابع انسانی و منابع طبیعی، دسترسی به بازار وسیع، موقعیت منحصر به فرد، هوش و استعداد برجسته هنری است  و در مقابل عمده ترین چالشهای صنعتی کشور، رویکرد اقتصادی نامطلوب، ناهمسویی و عدم به کارگیری ظرفیتها است. یکی از بیشترین مشکلات ما در توسعه صنعت در ضعف زیربنای صنعت است کمبود یا ناکارآمدی در ایجاد و اکتساب ساز و کارها و عوامل بنیادی صنعت مانند مدیریت، سرمایه، فناوری، نوآوری و مهارت درنتیجه فقر محیط صنعتی و ضعف انگیزه ی درونی مناسب توسعه صنعتی است.

برای توسعه ی صنعتی پایدار باید با تدابیر مناسب مزیت های رقابتی مورد نیازی چشم انداز مطلوب، خلق و یا از مزیتهای نسبی بدست می آیند، تلاش شود با غنی سازی مزیتهای رقابتی  مزیتهای انحصاری (استراتژیک یا مطلق) ایجاد شوند، چالش ها به دقت تحلیل شده و تخفیف یافته و بالاخره حذف شوند.

فرآیند مدیریت دانش توسعه صنعتی در کشور، با بیان چشم انداز مطلوب آینده صنعت، اهداف و راهبردها را تبیین و طراحی نموده و پس از برنامه ریزی آنها به مرحله ی اجرا درمی آورد. متعاقباً با پایش مستمر محیط و عوامل درون و بیرون حوزه ی صنعت در یک فرآیند نظارت و ارزیابی، ضمن اصلاح سیاست ها و برنامه ها یا راهبردها، از حصول به اهداف و مقاصد بلندمدت توسعه صنعتی اطمینان یابد.

3-2- حوزه ی محیط صنعت

توسعه صنعتی کشور با پشتوانه ی اراده ملی ناشی از عزم سیاسی، شعور اجتماعی و باور فرهنگی حاصل میگردد. این عوامل زمینه ی ایجاد محیط مناسب توسعه صنعت را در یک دوره ی گذار فراهم می آورند. در این دوره ی گذار سخت و ناهموار، باید رسوبات محکم ناشی از ساختار اقتصاد تبادلی که بصورت سنتی رویکرد حاکم بر اقتصاد کشور بوده است، متلاشی شده و بستر برای ایجاد و رشد اقتصاد تولیدی فراهم گردد بگونه ای که در پایان این دوره تعادل و هم وزنی اقتصاد تولید و اقتصاد تبادل برقرار شده و تبادل به عنوان کارگزار تولید و مصرف و نه حاکم بر آنها عمل نماید.

اصلاح فرهنگ ملی یعنی مجموعه ی بافت فکری و نظام باورهای جامعه به عنوان شرط لازم برای توفیق هر حرکت در سطح کشور (یا هر سازمان) است. ترویج و توسعه فرهنگ تولید و کارآفرینی و تشویق اقتصاد مولد و رویکرد توسعه صنعتی باید از ابتدای کودکی تا رسیدن به مرحله بلوغ و اشتغال و متعاقباً در محیط عمل اقتصادی جاری گردیده و نفوذ یابد. بنابراین خانواده، نظام آموزش و نظام رسانه ای که سه رکن اساسی ساختار فرهنگی کشور هستند باید در فرآیندی هماهنگ در جهت ترویج این فرهنگ فعال شوند.

حصول به اهداف و مقاصد راهبرد توسعه ی صنعتی نیاز به پشتیبانی و حمایت همه جانبه ی حاکمیت و دولت دارد. در واقع نقش حکومت در بین منافع و علائق ملی و هدایت گر و هماهنگ کننده ی کلیه ی امور و عناصر در سطح سیاست گذاری، نظارت و ارزیابی و درنهایت الزام مجریان به انجام اصلاحات یا رعایت استانداردها می باشد.

3-3- حوزه ی زیرساخت توسعه صنعتی

در فرایند صنعتی شدن باید سرمایه انسانی با توسعه مهارت، بهره وری و کارآفرینی، فزونی یابد برای این منظور نیروهای انسانی کشور که از مزیت استعداد بالا برخوردارند، باید در یک نظام ملی ارتقاء شایستگی و رشد سرمایه انسانی، پس از طی فرآیندهای آموزشی و پرورشی مناسب تبدیل به نیروهای خلاق و دانا و باتوانایی تبدیل دانش و اطلاعات به فناوری، جهت ایجاد ارزش افزوده ی بیشتر مورد نیاز صنعت گردند. در یک نظام ملی ارتقاء شایستگی و توسعه ی سرمایه انسانی، از آموزش کاربردی و حرفه ای مرتبط با نیاز صنعت حمایت شده و بخش خصوصی و دانشگاهها در زمینه توسعه ی توان طراحی و مهندسی و قابلیت انجام فعالیتهای صنعتی و تولیدی، تشویق و حمایت می شوند. در همین راستا تأمین نیازهای مدیریتی صنعت و ارتقاء توان و قابلیتهای مدیریتی موجود، حائز اهمیت و مورد حمایت خواهد بود.

به هر حال توسعه ی صنعتی نیازمند بسترهای خاص خود از جمله نظام ملی نوآوری، پذیرش مالکیت فکری، حمایت از تولید و تبادل فناوری، حمایت از کارآفرینی و ایجاد دانشگاههای کارآفرین و ایجاد نوآوری و تأمین نیازهای صنعت را به فناوری فراهم می آورد. برای بدست آوردن فناوری در صنایع پیشرفته، قراردادهای همکاری مشترک بین مراکز تحقیق و توسعه و کارآفرینی و نوآوری با مراکز تحقیقاتی و شرکت های صنعتی کشورهای پیشرفته منعقد شود و در متن قراردادهای همکاری و مشارکت رو در روی محققان و مهندسان ایرانی با طرف خارجی به نحوی مناسب، مدنظر قرار گیرد و باید قبول کنیم که محققان و مهندسان ما برای این تعامل و همکاری، مشکلی جز محدودیت تجربه ندارند که این مشکل با استمرار همکاری برطرف خواهد شد.

ما قدم موثری در دانشگاههایمان در این راستا می توانیم برداریم آن دسته از اساتید و محققان دانشگاهها که زبان صنعتی را درک کرده اند و تعامل کافی با صنایع  داشته اند، به عنوان محور تحقیقات توسعه صنعتی در بخش صنایع قرار گرفته و تسهیلات لازم از سوی شرکت های بزرگ و همچنین دولت در اختیار آنان قرار گیرد تا از طریق جذب دانش آموختگان صنعتی، مشکلات صنعت کشور، در سطح ملی مطرح شده و بسترهای لازم را برای فرآیند کارآفرینی و نوآوری صنعت در کشور فراهم گردد .

4- کارآفرینی چیست؟

ابتدا قبل از هر چیز کارآفرینی را تعریف می کنیم. بعضی از تعاریف کارآفرینی به شکل زیر می باشند:


پیتر دراکر می گوید: کارآفرینی یک رفتار است نه یک صفت ویژه در شخصیت فرد کارآفرین. وی می گوید: کارآفرینی کاربرد مفاهیم تکنیک های مدیریت است.
ژزف شومپیتر یا پدر کارآفرینی، تعریف کاملی از کارآفرینی در سال 1934 ارائه می دهد. او می گوید: هر فرایندی که در شرکت منجر به کالایی جدید، ایجاد روشی جدید، بازار جدید و منابع جدید می شود، می گوئیم کارآفرینی رخ داده است. او ویژگی اصلی کارآفرینی را همانا وجود نوآوری به عنوان هسته مرکزی تلاش فرد کارآفرین می داند. شومپیتر معتقد است که در اقتصاد، توسعه زمانی اتفاق می افتد که توسط کارآفرین، نوآوری رخ دهد و اندیشمندان و صنعت گران بزرگ آنان را از مهمترین عوامل تحرک و نوآوری از عوامل توسعه صنعتی در عصر حاضر به شمار می آورند.

4-1- هر کسی می تواند یک کارآفرین باشد

یکی از جالب ترین بخش های کارآفرینی این است که هر کسی می تواند یک کارآفرین باشد. در کل هیچ قانونی علیه کسی که بخواهد خود سرمایه گذاری پر مخاطره را شروع نماید وجود ندارد و نوع سرمایه نیز فقط به دیدگاه کارآفرین بستگی دارد. در گذشته افسانه ای شایع بود که کارآفرینان دارای ویژگی ذاتی هستند که این ویژگی شامل ابتکار و ریسک پذیری و ... می باشد. بنابراین فرض اساسی این بود که کارآفرینان از طریق آموزش، پرورش نمی یافتند. اما امروزه کارآفرینی به عنوان رشته ای علمی مورد شناسایی قرار گرفته که این افسانه ی قدیمی را متلاشی می کند.

4-2- آموزش کارآفرینی و نقش مراکز علمی دانشگاهی

امروزه در دانشگاهها، کارآفرینان همانند بقیه یاد می گیرند، اشتباهاتشان را از مربیان خود می آموزند و آنها مستعد یادگیری هستند. در اواخر دهه ی 50 میلادی، اولین کشوری که در این زمینه بصورت کلاسیک کار کرد و ترویج فرهنگ کارآفرینی را از سطح دبیرستان شروع کرد و آموزش هایی را داد، کشور ژاپن بود. مسئله ی کارآفرینی در ژاپن به سطح دانشگاهها هم کشیده شد. بین سالهای 1970 تا 1992 میلادی بیش از 96% نوآوری صنعتی که توانست موقعیت ژاپن را در اقتصاد و صنعت جهانی به یک موقعیت برجسته و برتر تبدیل کند، توسط کارآفرینان صورت گرفت. آموزش کارآفرینی سیاستی است که به طور مستقیم در کمیت عرضه کارآفرین در یک جامعه اثر می گذارد. به همین دلیل است که در بسیاری از کشورها، به ویژه کشورهای پیشرفته ی صنعتی دولت ها به شکوفا کردن توان بالقوه ی مردم پرداخته اند. دانشگاهها نیز باید با نگرش نو به آموزش، تحقیقات، نوآوری و توسعه فرهنگ کارآفرینی دست به تحول اساسی زده و با تربیت نیروهای محقق، خلاق و توسعه یافته، زمینه ی ورود به صنایع پیشرفته و توسعه ی آن را به سهم خود فراهم سازند.

اگر قرار است اقتصاد موفقی داشته باشیم به نظر می رسد باید کارآفرینی در کشور بیشتر مورد توجه قرار گیرد. ولی متأسفانه چه در سطح سیاستگذاری و چه در سطح پژوهشی – آموزشی، کار منظم و حساب شده ای در زمینه ی کارآفرینی انجام نداده ایم. پس توقع بیجایی است که از فار التحصیلان دانشگاهی انتظار داشته باشیم که کسب و کار و فعالیت سازنده ای داشته باشند همانطور که بدون خلاقیت و کارآفرینی انتظار ریسک سرمایه گذاران را که عامل رشد و توسعه ی اقتصادی و صنعتی هستند را داشته باشیم. از جمله کارهایی که باید در راستای ایجاد فرهنگ کارآفرینی در بین افراد جامعه انجام شود می توان به موارد زیر اشاره کرد:


در نظام آموزشی اعم از دانشگاهها، دانشکده ها، مراکز آموزشهای حرفه ای، دبیرستانها و ... باید به نوآوری، ابداع و خلاقیت و کارآفرینی بها دهند نه به محفوظات. اگر تفکر نوآوری در آموزش حاکم شود بخش عظیمی از نیروهای جوان ما درگیر فعالیتهای کارآفرینی می شوند.
دانشگاهها و سایر مراکز تحقیقاتی باید ایجاد همبستگی نسبی تحقیقاتی با اهداف توسعه صنعتی، تحول رشته های دانشگاهی نسبت به روند تحول فن آوری و آینده نگری و اصالت بخشی به تحقیقات را از اهم وظایف خود بدانند.
آموزش کارآفرینی در دانشگاهها و شناسایی افراد مستعد و ارزش آفرین (کارآفرین) در دانشگاهها توسط گروه خبره ای که در صنعت کار کرده اند.
توسعه فرهنگ نوآوری و کارآفرینی از طریق دوره های آموزشی، برگزاری سمینارها و ... باید در برنامه کاری دانشگاهها باشد.
تشویق و حمایت دانش آموختگان مستعد دانشگاهها در سطح کشور از طریق رسانه های جمعی و کمکهای آزمایشگاهی و کمک های مالی.

وقتی که ما در دانشگاههایمان مراکزی برای توسعه کارآفرینی و ترغیب کارآفرینان داشته باشیم و دانشجویان مستعد کارآفرینی را برای رسیدن به اهدافشان یاری کنیم در اینجا می توانیم یک دانشگاه کارآفرین داشته باشیم. ما باید طی آموزش کارآفرینی در دانشگاهها «فرهنگ کارآفرینانه» را در میان قشرهای دانشگاهی پیشرفت دهیم که در روند توسعه ی صنعتی کشور ایجاد تحولی داشته باشیم.

4-3- دانشگاه کارآفرین

دانشگاه کار آفرین مکانی است که مشاغل جدید در آن خلق می شوند. این مراکز از افراد کار آفرین حمایت می کند. این حمایت شامل حمایت های آموزشی مالی و بازاریابی است. در نتیجه کارآفرینان امکان دسترسی به کتابخانه ها آزمایشگاهها و ... را پیدا می کنند. در چنین دانشگاههایی برای سرمایه گذاران امکاناتی فراهم می شود تا مراکز جدید کسب و کار را فراهم اورند. با آنها همکاری می شود تا مشکلات آنها پیش بینی شده و از فرصت های بدست آمده استفاده کنند که خود تجربه ای ارزشمند در حیطه مالی و بازار یابی است.

شرکت های صنعتی که با یک دانشگاه کار آفرین  در ارتباط باشند از مزایای فن آوری آن نیز بهره می جویند به این جهت فرآیند های علمی و صنعتی دانشگاهها باید تکمیل شده و ایجاد شرکت ها از دل پژوهش ها ی دانشگاهی رخ می دهد. در این مجموعه ها دانشجویان باید مجموعه ای از دانش و مدیریت کار آفرین را تواما آموخته و با امکانات لازم که دانشگاه در اختیار آنها قرار می دهد شروع به فعالیت در عرصه ی صنعت نمایند.

4-4- ویژگیها سازمانهای کارآفرین

صمد آقایی (1378) برای سازمانهای کار آفرینی ویژگیهایی را در نظر گرفته است که از آنجایی که دانشگاه نیز به عنوان یک سازمان محسوب می شود می توان این ویژگیها را به آن تعمیم داد:

ساختار: غیر متمرکز بودن
غیر رسمی بودن
عمودی و افقی بودن ارتباطات
گروهی بودن کارها
برخوردار بودن از ساختار سازمانی که مانع ایجاد ایده های نو نباشد.
کنترل سهل و غیر رسمی
داشتن کارکنان توانمند
حمایت مدیریت
قدر دانی مدیریت از افراد ریسک پذیر
قدردانی مدیریت از افراد صاحب ایده
تحمل کردن انحراف از قواعد کارکنان
متولی شدن طرحهای کار آفرینانه داشتن تنوع در حمایت های مالی مدیریت
حمایت مدیریت از طرحهای کوچک آزمایشگاهی
به کار گیری ایده های جدید کارکنان
تغذیه ی مالی برای شروع و حرکت طرح های نو

4-5- گامهای حمایتی دولتی

امروزه کشورهای صنعتی و در حال توسعه، کارآفرینان را به عنوان نیروی محرکه در اقتصاد ملی و جهانی و عامل تولید ثروت، توسعه فناوری و توسعه ی صنعتی و ایجاد اشتغال پذیرفته و هر کشوری متناسب با اهداف استراتژی توسعه ای خود، سازمانها و تشکیلاتی را جهت حمایت از کارآفرینان به وجود آورده اند.


دولت می تواند با اختصاص سرمایه بیشتر در این قسمت به کارآفرین کردن دانشگاهها درنتیجه به حمایت از کارآفرینان بیشتری منجر شود.
دولت می تواند با ارائه امکانات، معافیتهای مالیاتی، جهت جذب و حمایت از سرمایه گذاران داخلی و خارجی در زمینه ی توسعه صنعتی بیش از پیش اثر بخش باشد.
اهداء جوایز ماهانه به نوآورانی که ایده خود را به محصول تبدیل نموده و آن را تجاری ساخته اند هم مسلما مثمر ثمر خواهد بود.
زمینه ی دیگری که دولت به وسیله آن می تواند به توسعه کارآفرینی کمک کند تدارکات دولتی (PUBLIC PROCURemENT) است و معمولاً شرکت های کوچک که از دانشگاههای کارآفرین به وجود می آیند از تأخیر پرداختهای سازمانهای بزرگ دولتی رنج می برند. ممکن است همین پرداخت ها موجب از بین رفتن این شرکت های کوچک می شود دولت با پرداخت وام به این موسسات کوچک می تواند حمایت بزرگی از آنان داشته باشد.

5- نتیجه گیری

کشور های پیشرفته و صنعتی سابق وارد فاز اقتصاد دانش شده اند و در حال تحکیم پایه های خود که آن به عنوان اقتصاد مبتنی بر دانش هستند و همینطور اقتصادی می تواند پیشرفت کند که در مسیر توسعه صنعتی موفق باشد. پس ما باید سعی بر پیشرفت و توسعه صنعتی کشورمان داشته باشیم. با بکارگیری مطلوب مدیریت دانش و نهادینه سازی مدیریت دانش در دانشگاهها و موسسات می توانیم به توسعه صنعتی پایدار در صنعت برسیم و با سعی بر کارآفرین کردن دانشگاهها با ایجاد رشته های کار آفرینی و مربوط به آن و همچنین با گذاشتن دروسی برای دانشجویان فنی و مهندسی تحت عنوان کارآفرینی و با استفاده از اساتید برجسته که در صنعت کارکرده اند دانشجویان کار آفرین و مستعد کار آفرینی را شناسایی کرده و توان و قابلیت آنها را با حمایت های مالی ازمایشگاهی و ... در دانشگاهها ی کار آفرین به ظهور برسانیم و دولت می تواند با تخصیص منابع مالی بیشتر به این بخش فرهنگ کار آفرینانه را در میان قشر دانشگاهی پیشرفت دهد که در روند توسعه صنعتی ایران تحول عظیمی داشته باشیم.

منبع:راهکار مدیریت


۲۸ مهر ۱۳۹۲


محصولات مشابه