مشکل من و تختخواب

مشکل من و تختخواب

از همان دوران کودکی تا همین الان هم که بزرگ شده‌ام، همیشه فکر می‌کنم شبها کسی زیر تختم پنهان شده است.
خلاصه تصمیم گرفتم به یک روانپزشک مراجعه کنم. آشنای یکی از دوستانم روانپزشک بود. پیش او رفتم و مشکلم را گفتم. روانپزشک گفت: «باید یک سال هفته‌ای یک جلسه ویزیت بشی تا درمانت کنم.»
ویزیت هر جلسه پنجاه هزار تومان می‌شد. هم هزینه‌اش زیاد می‌شد و هم خیلی وقت‌گیر بود. چند ماه بعد که رفته بودم به دوستم سری بزنم، روان‌پزشک هم آنجا بود. پرسید: «پس چرا نیومدی؟»
گفتم: «خب، جلسه‌ای پنجاه هزار تومان، برای یک سال خیلی زیاد بود. یک نجار من رو مجانی معالجه کرد.»
پزشک با تعجب گفت: «عجب! می‌تونم بپرسم اون نجاره چطور تو را معالجه کرد؟»
گفتم: «به من گفت اگه پایه‌های تختخواب را ببُری دیگه هیچکس نمی‌تونه زیر تختت قایم بشه!»

شرح حکایت

منظر اول: برای هر تصمیم گیری شتاب نکنیم و کمی بیندیشیم.
منظر دوم: حل مشکلات ممکن است راه حل‌های متفاوتی داشته باشد. برخی راه حل‌ها ریشه‌ای هستند و برخی سطحی و موقت. بهتر است راه‌حل‌هایی را دنبال کنیم که مشکلات را علمی و ریشه‌ای حل کنند تلاشی که امروزه به آن توجهی نمی‌شود و به دنبال کارهای ضربتی، زودبازه و نمایشی هستیم.
منظر سوم: قابل توجه مشاوران مدیریت؛ لازم است راه‌حل‌های متفاوتی بسته به شرایط مدیران ارائه شود.


۲۶ آذر ۱۳۹۴


محصولات مشابه