مدیرعامل برای کسب بالاترین بهرهوری در موقعیت شغلی خود، همزمان باید ۶ نقش را ایفا کند. از دیگر سو، باید بتواند بین این ۶ نقش تعادل مطلوب نیز برقرار سازد.
6 نقش یا 6 كلاهی كه مدیرعامل بر سر میگذارد، وابسته به فعالیتهای متفاوتی است كه مقتضی سازمان یا ادارهی او است. آیا از این 6 نقش یا 6 كلاه آگاهید؟ آیا میدانید بیشترین كلاهی كه مدیر باید بر سر بگذارد، كدام است؟
مدیران اجرایی باید وقت خود را صرف چه كارهایی كنند؟ در حقیقت مدیران باید شش نقش متفاوت را داشته باشند.
در اینجا شش كلاه ( و یا نقشهای) مختلفی را كه یك مدیرعامل باید به سر كند و میان آنها تعادل برقرار كند را با هم مرور میكنیم:
مدیران زمانی این كلاه را به سر دارند كه مدل كسبوكار، یعنی پایه و اساس كل كسبوكار سازمان را طراحی میكنند. آنها در این مرحله بر روی سؤالات اساسی مانند اینكه مشتریان چه كسانی هستند، كار میكنند.
اینكه شركت در پی حل چه مشكلاتی است؟ این سازمان پول را از چه طریقی به دست میآورد؟ و غیره. اگر مدل كسبوكار را درست طراحی كنید، زندگی آسان میشود و به عكس اگر مدل كسبوكارتان اشتباه باشد، زندگی سخت خواهد بود.
مدیرانی كه كلاه مهندسی را به سر میكنند، سیستمها و فرایندهایی را ایجاد میكنند كه به رشد كسبوكار كمك میكنند. شركتهای تازهتأسیس میتوانند عدم وجود این سیستمها و فرایندها را با كاركنان مناسب جبران كنند. اما با رشد و بزرگتر شدن شركت نیاز به سرمایهگذاری وجود دارد تا عملكرد شركت نیز كارآمدتر شود. عدم ایجاد سیستمها و فرایندهای مطلوب، مانع رشد و بالندگی خواهد شد.
مدیران اجرایی كلاه مربیگری را بهمنظور تشویق كاركنان برای دستیابی به بهترین نتایج به سر میكنند. مدیران باید اطمینان حاصل كنند كه بازیكنان (كاركنان) مناسب در موقعیتهای مناسب قرار گرفتهاند. كمیّت و كیفیت كاركنان بااستعداد خود را برای نیازهای آینده گسترش دهید. همیشه با تیم اجرایی در مورد نیاز به كاركنان جدید در ارتباط نزدیك باشید.
مدیران زمانی كه در حال كمك برای تكمیل یك كار یا پروژه در یك نقطهی گسسته هستند، كلاه بازیكنی بر سر دارند. مدیران ممكن است در یك حوزهی خاص از جمله فروش، بازاریابی، مهندسی و یا دیگر رشتهها تخصص داشته باشند. این طبیعی است كه مدیران - بخصوص آنهایی كه جدیدتر هستند - بخواهند كه زمان بیشتری را صرف انجام آنچه با آن راحتتر هستند و در آن استعداد بیشتری دارند، كنند.
این میتواند بویژه هنگامی كه یك شركت در مراحل اولیهی رشد است، بسیار تأثیرگذار باشد. هرچند، مدیرانی كه بیش از حد كلاه بازیكنی را به سر میكنند در مقابل چالشهای خاص رهبری شكست میخورند. در نتیجه استراتژیهای سازمان قربانی منافع كوتاهمدت خواهد شد.
به سر گذاشتن این كلاه مدیر را در بالا نگه میدارد. مدیران به عنوان تنها كسانی كه قادرند كل زمین بازی را ببیند، دیدگاهی منحصربهفرد دارند. بنابراین، این مسئولیت را همیشه دارند كه در حال یادگیری باشند و دیدگاههای خود را در سازمان پیادهسازی كنند.
اختصاص چند روز در هر فصل به یادگیری در مورد كسبوكار (در مورد مشتریان، محصولات و رقبا) و خارج از آن (در مورد سایر صنایع و رشتههای دانشگاهی) بسیار باارزش خواهد بود.
مدیران این كلاه را به سر میكنند تا روحیهی بالا را در سازمان خود حفظ كنند. همراهی و توجه به كاركنان در كنار مدیریت به آنها نشان میدهد كه مدیر برای آنها ارزش و اهمیت قائل است.
برای كاركنان خود مدیری منطقی باشید كه ایدهها، مشكلات و سرخوردگیهای كاركنان را درك میكند، و در موقعیتی قرار دارد كه میتواند آنها را در چارچوب سازمانی برای حل یك مسأله كمك و راهنمایی كند. مدیران را باید به شكل ظریفی مربیگری كرد (مانند كشیشی كه اعتراف میشنود، منبع را محرمانه نگه دارید.) ایجاد روابط مبنی بر اعتماد با كاركنان خطمقدم برای مدیران بسیار ارزشمند است.
مدیران برای هر نقش چقدر زمان باید صرف كنند؟ پاسخ این سؤال بستگی بسیار زیادی دارد به اینكه سازمان در چه مرحلهای از رشد قرار دارد، اما سه نقش بالاترین ارزش را دارند؛ زیرا در طول زمان همیشه سودمندی بیشتری داشتهاند: نقشهای معماری، مهندسی و مربیگری، زمینه را برای رشد مداوم كسبوكار ایجاد میكنند.
بهترین مدیران اجرایی بسته به مرحلهی تكاملی كسبوكار، حدود 35 تا 50 درصد از وقت خود را صرف این سه نقش میكنند. نباید بیش از 40 تا 50 درصد از زمان یك مدیر برای انجام وظایف خارج از این شش نقش صرف شود.
منبع